سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود. آن هم به سه دلیل:
اول اینکه ؛ کچل بود.
دوم اینکه ؛ سیگار می کشید.
وسوم که از همه تهوع آور تر بود، اینکه ؛ در آن سن وسال ، زن داشت.
چند سالی گذشت. یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ، پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم ، در حالیکه ؛ خودم زن داشتم ، سیگار می کشیدم و کچل شده بودم......................

دکتر علی شریعتی 






تاریخ : جمعه 89/1/27 | 4:19 عصر | نویسنده : شهیدی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.


قالب وبلاگ

کد موس


قالب وبلاگ