پس از شهادت حسین
اگرچه حاجیه خانم، همواره در صحنه اخلاص و خدمت، چهرهای درخشان بود، اما خود میفرمود: «پس از شهادت سید حسین، روح جدیدی در من دمیده شد».
شاید این خود جلوهای از حیات شهیدان در راه خدا است که روحی تازه از ایمان، شهامت و استقامت در بازماندگانشان دمیده میشود.
آری، همان گونه که سید حسین، راه جدش امام حسین(علیهالسلام) را پیمود، حاجیه خانم نیز راه زینب کبری(سلامالله علیها) را، در پیش گرفت.
ایشان میفرمود : «شهیدان، رسالت خویش را به زیباترین شکل انجام دادند و جان عزیزشان را در راه خدا و برای حفظ اسلام و مملکت تقدیم کردند، ما هم باید راه مقدس و هدفشان را ادامه دهیم و نگذاریم نهالی که با خون این عزیزان آبیاری شده به خشکی گراید. آنان «رسالت حسینی» خود را انجام دادند، ما هم باید «رسالت زینبی» را ادامه دهیم». بدنبال این اعتقاد و پس از مراسم چهلمین روز شهدای هویزه، لباس سیاه را تبدیل به لباس تلاش در راه خدا و ادامه راه شهیدان نمودند.
در ایامی که بدلیل حملات وحشیانه دشمن جنایتکار، هر ساعت چندین گلوله توپ و خمپاره به نقاط مختلف اهواز، اصابت میکرد و خانوادههای انگشت شماری در شهر دیده میشدند، حاجیه خانم با تشکیل جلسات پرشور دعا و تشکیل ستاد کمک رسانی خواهران به جبهه، تداوم بخش راه شهیدان بودند.
همه روزه مادران شهدا و خانوادههای مقاومی که در شهر بودند، از نقاط مختف دور و نزدیک در منزل ایشان تجمع کرده و سپس برای عیادت از مجروحین بیمارستانها و تفقد پزشکان و پرستاران و نیز زیارت خانواده شهدا و دیگر خدمات الهی اقدام مینمودند.
تشکیل جلسات پرشور و عرفانی زیارت عاشورا و دعا برای رزمندگان و مجاهدان اسلام که، در روزهای نبرد و مقاومت بخصوص در ایام یورش سپاه اسلام، آنهم در شهری که فقط صدای گلوله و آمبولانس بگوش میرسید، از جمله خدمات معنوی این بانوی بزرگوار میباشد که باید در تاریخ حماسه مقاومت ملت ایران در مقابل تجاوز وحشیانه دشمن جنایتکار، ثبت گردد.
و براستی همین دعاها و اشکها و مناجاتها، بود که امدادهای الهی و پیروزیهای بزرگ را به رزمندگان اسلام در عملیات مختلف ارزانی داشت. و شاید به برکت این دعاها بود که دشمن جنایتکار نتوانست اهواز را تسخیر کند. جالب اینکه در این مدت چند سالی که همه روزه برنامه دعاها در خانه حاجیه خانم تشکیل میشد و مادران بزرگوار از نقاط مختلف شهر به این منزل روحانی میآمدند، حتی برای یکبار، کسی که از مادران و خواهران شرکت کننده، بواسطه بمبارانهای مداوم، کوچکترین جراحتی برنداشتند و در تمام این مدت نیز حتی شیشهای از منزل حاجیه خانم، بر اثر موج انفجار و شلیک گلوله نشکست.
این مادر قهرمان از معدود مادرانی بودند که همراه با چندتن از مادران شهدا در اوج حملات و بمبارانهای وحشیانه دشمن بعثی در روزهای آغازین جنگ، از خطوط مقدم جبهه، دیدار میکردند و ضمن تقدیم هدایا و کمکهای مردمی به رزمندگان اسلام، با ایراد سخنرانیهای حماسی و بیان خاطرات از شهدای حماسه هویزه و فرزند برومندش شهید سید حسین، آنان را در پاسداری از سنگر شهیدان تشویق و روحیه مقاومت و ایثار و شهادت طلبی رزمندگان را تقویت مینمودند. در جلسهای که حاجیه خانم از خاطرات این دیدارها مطالبی اظهار مینمودند، فرمودند : «حداقل دوبار در خطوط مقدم فاصله چندانی با محل استقرار نیروهای دشمن نداشتیم و به قدری آتش دشمن شدید بود که خود و همراهان شهادتین را جاری نموده و در انتظار فیض شهادت بودیم ولی این توفیق حاصل نشد».
در همین رابطه برادری که در یکی از این دیدارها حضور داشته نقل میکرد : «همینکه ایشان بعنوان مادر شهید سید حسین علمالهدی معرفی و شروع به صحبت میکردند آنچنان سیل اشکهای رزمندگان جاری و تحت تأثیر قرار میگرفتند که با هیچ زبانی قابل توصیف نبود».
از جمله خدمات شایان ذکر ایشان در ارتباط با جنگ، نقش فعال و مؤثر ایشان در راهاندازی تشکیلات مردمی (ستاد بازسازی شهید سید حسین علمالهدی) در اهواز، میباشد. این مرکز در طول جنگ تحمیلی با بازسازی چندین هزار برانکارد، پتو، پوتین، وسایل گرم کننده، کولهپشتی، چادرهای انفرادی و گروهی و لباس کار و... نقش تعیین کنندهای در صرفهجویی اقتصادی و خدمات مورد نیاز رزمندگان جبهههای نبرد حق علیه باطل داشته است. مرکز فوق تاکنون مورد بازدید و تحسین مسئولین مملکتی از جمله حضرت آیه الله خامنهای و سایر مسئولین محترم قرار گرفته است.