لطفا بفرمائید شما از چه تاریخی با حسین علم الهدی آشنا شدید؟
- اواخر سال 56 به دلیل گسترش فعالیت هایمان در خوزستان به اهواز رفتیم که از طریق یکی از روحانیون مبارز اهواز با حسین آشنا شدیم، در همان لحظه اول شیفته ایشان که شدیم وقرار شد در زمینه فعالیتهای سیاسی، نظامی با هم هماهنگی داشته باشیم آن موقع ایشان در رابطه با گروه موحدین کار می کردند. از اوایل 57 با اوج گیری انقلاب مرتبا با هم جلساتی داشتیم وبرای رشد انقلاب اسلامی فعالیتهایی می کردیم.
-شما چه خاطراتی از حسین دارید؟
- از اولین برخورد، ایشان جلب توجه مارا کرد زیرا به دلیل ضربه ای که سازمانهای چپی به نهضت ما زده بودند در برخورد با هر نیروی فکری دغدغه این را داشتیم که از نظر افکار انحرافی، التقاطی هست یا خیر؟
اما در اولین برخورد با ایشان مشاهده کردیم همان تجارب وهمان بازگشت به خط امام که برای ما مطرح بود، برای ایشان نیز مطرح است. ایشان عجیب روی مسائل فقه، فلسفه و.... توجه داشت ودر برخوردها وصحبت های ایشان بازگشت به اسلام اصیل بود.
مسئله دیگر شجاعت بی نظیر ایشان در شرایط اختناق رژیم با وجود مشکل بودن عملیات نظامی بود. ایشان همیشه برای طرح مسائل نظامی واعدام افرادی از قبیل پل گریم وسایر عملیات پیشقدم بود وهیچ گاه احساس خستگی نمی کرد واین به دلیل شجاعت ایشان بود که برخاسته از ایمانش به الله بود. مسئله دیگر اینکه قراربود در یکی از کشورهای خارجی سفارت آمریکا را تسخیر کند که ایشان این پیشنهاد را داده بود وطراح اصلی این مسئله خود وی بود ونیز خودش با اشتیاق پذیرای عواقب خطرناک مسئله شده بود.
مسئله چهارم اعتقاد راسخ ایشان به ولایت فقیه ورهبری امام (ره) بود که ایشان علاوه بر علاقه شدید به امام در صحبت ها وسخنرانی های خود امام را با یک اعتقاد را سخ مطرح می کرد.
برادر رضایی شنیده ایم شما پس از شهادت برادران هویزه به خدمت امام (ره) رسیده اید وضمن گزارش، از شهید حسین علم الهدی نام برده اید لطفا توضیح دهید؟
-پس از شهادت برادران به دلیل وظیفه شرعی که باید اخبار را خدمت امام بدهیم ما به خدمت امام رسیدیم وضمن گزارش از آبادان، هویزه غرب من گفتم که البته در این جریانات تعدادی از برادران ما شهید شده اند واین مهم نبود اما در جریان هویزه برادران بسیاری خوبی را از دست دادیم از جمله برادر حسین علم الهدی که من قبل از انقلاب با ایشان آشنایی داشتم . ایشان فرد صادق وبا تقوایی بود زحمت بسیار برای اسلام کشید بی خوابی بسیار داشت، واز نظر فقهی وفلسفی هم اطلاعاتی وسیع داشت ودر حقیقت ایشان یک سرمایه ای بود برای خوزستان ویک ستونی بود برای گسترش مکتب در خوزستان وقتی این سخنان را گفتم امام شروع کرد به اشک ریختن در اینجها من ناراحت شدم که چرا امام را ناراحت کردم.
امام (ره) با حال ناراحتی دستهایشان را بلند کردندودعا کردند: خدایا این شهدای ما را قبول کن ومن به قدری تحت تاثیر این حالت امام (ره) قرار گرفتم که همیشه این خاطره در نظرم هست وهیچ گاه از یادم نمی رود.
شجاعت
یکى از ابعاد شخصیت شهید حسین علمالهدى شجاعت بى نظیر ایشان در شرایط اختناق رژیم و با وجود مشکل بودن عملیات نظامى بود. ایشان همیشه براى طرح مسائل نظامى و مجازات افرادى از قبیل پل گریم و سایر عملیات، پیشقدم بود و هیچگاه احساس خستگى نمىکرد و این بدلیل شجاعت ایشان بود که برخاسته از ایمانش به الله بود.مسئله دیگر اعتقاد راسخ ایشان به ولایت فقیه و رهبرى حضرت امام (ره) بود که ایشان علاوه بر علاقه شدید به حضرت امام (ره)، در صحبتها و سخنرانىهاى خود، امام (ره) را با یک اعتقاد راسخ مطرح مىکرد.