(نامه ی شهید علم الهدی به خواهرش)
نوروز سال 1356، اولین سال بود که سید حسین در دانشگاه مشهد به تحصیل میپرداخت و بهار را دور از خانواده که ساکن اهواز بودند، سپری میکرد.
او چنانکه در هر جمع که حاضر بود سخن از اندیشه و کمال داشت، اکنون که در فاصله چند صد کیلومتری خانواده بود نیز با ارسال نامه سعی کرد حضور فکری خود را در جمع گرم خانواده حفظ کند.
سید حسین برای خواهر بزرگتر از خودش نامه نوشت و (این نامه برادرانه را صرفاً برای خواهرش نوشته است، نه بعنوان یک مقاله علمی یا سخنرانی...) چون این نوشته برای همه خواهران و برادران معنوی او قابل استفاده است اقدام به چاپ آن نمودیم. وی در هنگام نوشتن نامه، نوزده سال و خواهرش بیست و دو سال داشت.
در نامهای که حسین برای خواهرش نگاشت، چند نکته قابل دقت است :
1. در نامه از بیست و سه آیه قرآن سخن به میان آورده است.
2. یک جمله از پیامبر(ص) مورد تحلیل قرار گرفته است، «من یتشبه بقوم فهو منه» «هرکس خود را مشابه قومی سازد، از آنان شمرده شود».
3. یک جمله منصوب به حضرت زهرا(سلام ا...) مورد تحلیل قرار گرفته است. الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا. «مردم خوابند، هرگاه در کام مرگ فرو رفتند، بیدار میشوند».
4. به یک جمله از متفکر اروپایی (شاندل) اشاره شده است : «انسان این عصر زندگی خود را وقف تهیه وسایل زندگی میکند».
5. حسین گوید : استعمار فرهنگی و فرهنگ زدایی از طریق تقلید کورکورانه از غرب پدید میآید، اما پیامبر بزرگ، ما را از این کار نهی نموده و فرمودند : هرکس خودش را به قومی شبیه سازد، از آنان شمرده شود.
6. وی گوید : [دنیای صنعتی، فرهنگ مصرف گرایی بدون تولید را بر ما تحمیل میکند].
توضیح این که پس از انقلاب صنعتی در اروپا، کارخانجات تولیدات جدید و جذاب به بازارها عرضه کردند. آنان مواد اولیه را از کشورهای جهان سوم در مواردی بصورت غارت و چپاول بردند و در مواردی با قیمت بسیار ارزان خریدند و کالاهای مصرفی خود را با قیمت بالا به مردم این کشورها فروختند. اما برای دستیابی به بازار مصرف پر رونق، دست به اقدامات پایداری زدند و آن عبارت است از تغییر فرهنگ کشورهای شرقی. این اولین گام در استعمار فرهنگی بوده و سپس با استفاده از نهاد پاک تنوع طلبی، مد پرستی را همچون آرمان بلند تبلیغ نمودند.
7. حسین تأکید میکند : [اگر فرهنگ مادی سرمایهداری غرب بر ما تحمیل شد و معیار ارزشهای ما بستهبندی شده از غرب آمد، در آن صورت میان ما و اندیشههای اسلامی و قرآنی فاصله ایجاد شده است و تنها خیال میکنیم که مسلمان هستیم زیرا اندیشه تربیتی قرآن، برای از بین بردن چنین ارزشها و معیارها و طرز فکرها و برداشتها، است].
8. امروز زنان اندیشمند جهان نیازمندند که راه انسانیت را از زهرا(س) بیاموزند، چنین است که حسین مینویسد : [فاطمه بزرگ ما آن الگو، نمونه، شاهد، اسوه در همه زمانها، برای همه نسلها و همه دختران و مادران تاریخ].
9. عارفان گویند خواب و بیداری بر دو نوع است.
الف) خواب و بیداری جسمانی که مشترک بین انسان و حیوان است.
ب) خواب و بیداری معنوی که ویژه انسان است. انسانهای اندیشمند که در پی تکامل هستند و بسوی خداگونه شدن حرکت و تلاش میکنند، بیدارند و انسانهایی که غرق در زندگی مادی هستند و تنها لذتهای حیوانی و دنیایی را در آرزو دارند، در خواب غفلت بسر میبرند.
چنین است که عارفان گام اولین در سیروسلوک را بیداری (یقظه) نامیدهاند. حسین در نامه خود با تمسک به سخن حضرت زهرا(س) خواب و بیداری معنوی را مورد تحلیل قرار میدهد.
10. [هدف او(الله) از آفرینش انسان، تکامل بسوی اوست و سرمایههای مادی را در اختیار انسان گذارده، تا در خدمت آن هدف به کار بریم].
این سخن برگرفته از کلام الهی است که فرمود : «و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون».
آری خداوند حکیم در آفرینش انسان و جن، هدفی حکیمانه داشته است و آن عبارت است از خداگونه شدن انسان، کسی عبد خدا میشود که همه دستوراتش را از او بگیرد و انسانی که طبق برنامه الهی حرکت و رشد میکند به مقام عظیم خلیفه اللهی نائل میگردد.
11. [با دقت به سخن خدا گوش کنید تا چگونگی زندگی و راه، هدف و نوع نیازها و خواستهایمان را از فرهنگ قرآن بگیریم].
حسین تأکید میکند که قرآن کتاب انسان سازی و آئین نامه زندگی است و ما باید راه و هدف و نوع نیازهایمان را از قرآن بگیریم، نه از شرق و غرب.
اگر فردی قرآن بخواند و حتی زیبا یا از حفظ بخواند، اگر در جامعهای قرآن به مقدار زیاد چاپ شود و در مجامع عمومی خوانده شود و... این اقدامات هرگز کافی نیست و چنین فرد یا جامعهای، فرد و جامعه قرآنی نخواهد بود، مگر اینکه با قرآن زندگی کند.
اگر رفتارها و گفتارها، معاملات و دادوستدها، ارزش و ضد ارزشها بر طبق قرآن شکل گرفت، چنین فرد و جامعهای، فرد و جامعه قرآنی خواهد بود.
12. [اگر با قرآن زندگی کردیم میتوانیم به جهانیان ثابت کنیم که قرآن برای همه زمانهاست و عمل کردن آن برای همه نسلها].
جامعه بشری در قرن بیست و یکم میلادی سرخورده و ناامید از مکاتب مادی و انسانی، تشنه رسیدن به آب حیات است. تنها روزنه امید برای انسان سردرگم، مکتب حیات بخش اسلام است. معرفی این امانت الهی، به انسان خسته، سالت سنگینی است که امروز بر دوش امت اسلام نهاده شده.
باید دست در دست یکدیگر نهیم، ارزشهای انسانی را زنده کنیم، صداقت، امانت، عدالت و امنیت را در جامعه معنا بخشیم، تا در سایه این الگو، جهانیان را نه با گفتار بلکه با عمل، به ارزشهای قرآنی، علاقهمند کنیم.
اگر مطابق رهنمودهای قرآنی زندگی و رفتار کنیم، مردم دنیا خود عاشق این نورانیت خواهند شد و سم پاشیهای دشمنان نقش بر آب خواهد شد به امید آن روز. متن نامه چنین است :
خواهر عزیز، صدیقه
پس از اهداء سلام و درود، رسیدن به فلاح را برایتان آرزو میکنم.
چون در آغاز قدم گذاشتن در سال جدید از شما دور بودم و نتوانستم خود را به این راضی کنم که سال نو را آغاز کنیم و در این لحظات حساس از عمر با شما سخن نگویم ناچار برای اولین بار قلم بدست گرفتم و با شما حرف میزنم.
ساعتی پیش داشتم مطالعه میکردم به یک جمله رسیدم. در مورد این جمله زیبا فکر کردم و مناسب دیدم که نتیجه این ساعات فکر را که در آستانه شروع سال جدید بود برایتان بنویسم.
شاندل Shandel متفکر بزرگ اروپای قرن بیستم در مورد چگونگی زندگی انسان در قرن بیستم میگوید :
«انسان این عصر زندگی را وقف تهیه وسایل زندگی میکند»
ما زندگی را در رنج میگذرانیم تا راحتی و آرامش ایجاد کنیم، تمامی عمر میرویم به این امید که لحظاتی بنشینیم، تمام عمر زحمت میکشیم تا استراحت کنیم و البته عمر میگذرد و راحتی و آسایش و نشستن و آرامش را لمس نمیکنیم و نمییابیم. زیرا مرتباً از طریق اجتماع به ما نیازهای جدید تلقین میشود.
نیازهای کاذب و مصنوعی که دائماً در آدم بوجود میآورند بوسیله تبلیغات است تلویزیون را روشن میکنید و بعد از دو ساعت خاموش میکنید به خودتان نگاه میکنید، میبینید هفت هشت احتیاج خرید تازه بوجود آمده که قبلاً لازم نداشتید، قبلاً مثلاً با خاکستر دیگ را میشستید امروز حتماً باید پودر... بخرید.
بوردا میخرید زن روز میخرید نگاه میکنید در فکر تهیه لباسها و مدلهای آن میافتید استعمار فرهنگی و فرهنگ زدایی از طریق تقلید تشبه رقابت مصرفهای مصنوعی و سمبلیک و جلب توجه است و اینجاست که به سخن عمیق محمد(ص) که من یتشبه یقوم فهو منه که از کلمه شبیه استفاده شده (پی میبریم) اگر زندگیمان مثل اروپاییها شد اگر وضع لباسهامان مثل مدلهای ارائه داده شده زن روز و بوردا و خانم... شد خود نیز از نظر خصوصیات انسانی و درک و انتخاب راه به سوی او شدن میل کردهایم.
یکنواختی و قالبی شدن انسانها در جوامع گوناگون و مخصوصاً در ملت ما که مرتباً بوسیله برنامههای فرهنگیمان در سطح وسیعی از طرف مسئولان امر پیاده میشود همه در قالبهای ماشینیسم بخاطر بالابردن مصرف جهانی مخصوصاً جهان سوم که دنیای صنعتی به ما تحمیل میکند. غارت اصالتها، منابع معنوی و از بین رفتن خصوصیات زندگی شرقی و یا اسلامی که عبارت از مصرف هرچه کمتر و تولید هرچه بیشتر بوسیله عوامل آموزشی دگرگون میشود. چرا که اروپای صنعتی میبایست برای تولیدات اضافی خود مصرف کننده پیدا کند و چه کند که بتواند کالای مصرفی بدهد و مواد تولیدی بگیرد و منت بگذارد و خود را هم بالاتر و متمدن قلمداد کند و اگر هم سواری خواست خر خوبی تربیت کرده باشد و...
ابتدا با استعمار فرهنگی کار خود را آغاز میکند و سپس از یک خصیصه پاک و اصیل خدایی که برسم امانت به انسان داده شده استفاده میکند و آن تنوع که شکل تکامل است.
ما میبینیم (همراه با درد) که تمام فلسفهها و مذهبها و ایدهآلها و عشقها و خواستهها و... خلاصه شده در این : اصالت مال زندگی مادی است بنابراین وقتی زندگی مادی اصالت دارد هدف رفاه است پس برای چه باید کار کرد؟ برای ساختن وسایل آسایش زندگی
داستان شازده کوچولو را خواندهاید؟
آیا قربانی شدن آسایش زندگی برای چه؟ برای تکامل؟ برای تعالی؟ برای رفتن به حقیقت؟
برای رسیدن به ایدهآلهای مقدس انسانی؟ برای تقرب و نزدیکی به بهترین دوست و یار، او (الله)؟ نه برای بدست آوردن وسایل آسایش زندگی. زیستن برای مصرف، مصرف برای زیستن
یک دور، باطل دور حماقت کار. استراحت. خوردن. خوابیدن همین و بس!!! بهتر است کمی فکر کنیم ملاک ما برای شناختن افراد چیست، مثال میزنم، آیا وقتی مثلاً به خواستگاری میروید چه میپرسید، میپرسید که آیا شما آدم باهوشی هستید؟ با شهامت هستید؟ چه مقدار وقار و اصالت دارید؟
چه مقدار قرآن را درک کردهاید؟ چه مقدار در تاریخ و اعتقاد و جامعه شناسی و انسان شناسی و تفسیر و فهم سخنان ائمه مطالعه دارید؟ معلوماتتان چقدر است و... هرگز!
درست همانگونه میاندیشیم و همانگونه انتخاب میکنیم که فرهنگ مادی بورژوازی غرب به ما تحمیل کرده و معیار ارزشهامان بستهبندی شده از غرب میآید، اما خود نمیدانیم و نمیفهمیم و خیال میکنیم که اندیشه و فکرمان اسلامی است در صورتیکه اندیشهای که قرآن به ما میخواهد بدهد درست عکس آن است و با آن در تضاد کامل است.
و اصلاً اندیشه تربیتی قرآن برای از بین بردن چنین ارزشها و معیارها و طرز تفکرها و برداشتها و چنین شناختی است نسبت به زندگی حیات وسایل مادی نیازها خواستها ایدهآلها و...
و ما تمام تلاشمان و ناراحتیهامان و رنجها و حتی نوع احساسهامان در اینست که بهتر زندگی کنیم بجای اندیشیدن به اینکه چگونه باید زندگی کنیم و چرا؟ زندگی یعنی چه؟ تلاش برای چه؟ اصلاً چرا زندگی میکنیم؟ و به اینها توجه نداریم، چرا که نتوانستیم خود را از لجن فرهنگ بورژوازی نجات دهیم، از لجن مصرف بدون تولید، از لجن زندگی خلاصه شده در مادیات، و تمام نیروهای خلاق و نبوغهای سرشار را در وسیله خلاصه کردن، درست مثل کسی که پله گذاشته تا خود را به پشت بام برساند اما همینکه پا روی پلکان اول گذاشت آنقدر راجع به خود پله فکر کند سوراخ سمبههای آن، رنگ آن و... که لحظهای خواهد رسید و گریبان مرگ او را فرا گرفت و هنوز در فکر اینست که پله چوبی را تبدیل به فلزی یا فلزی را تبدیل به کائوچو یا طلا و یا... کند و در نتیجه عمر تمام میشود و خود را به پشت بام نرسانده.
خواهش میکنم این جمله را با دقت بخوان و فکر کن تا عظمت آن را درک کنی الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا (مردم خوابند وقتی که مردند متنبه میشوند، بیدار میشوند) که حدس میزنم این جمله زیبا از فاطمه بزرگ آن الگوی نمونه شاهد اسوه در همه زمانها برای همه نسلها و همه دختران و مادران تاریخ آن چهره زنده که جز از وقایع مرگ او از تاریخ زندگیش چیزی نمیدانیم و او که باید در لحظههای زندگی در تصمیمها در انتخاب در جلو چشمانمان باشد تا بیاموزیم که چگونه زندگی کنیم و چگونه بمیریم.
نتایجی که من از این جمله گرفتهایم به شما ارائه میدهم چه بسا که شما فکر کنید به نتایج عمیق تری دست یابید.
مردم خوابند
1. خواب معمولاً در شب است و از خصوصیات شب تاریکی و سیاهی و ظلمات است.
2. کسی که خواب است از وقایعی که در اطرافش اتفاق میافتد بی خبر است.
3. کسی که خواب است از خود نیز بی خبر است.
4. اگر دشمنی داشته باشد به سادگی میتواند او را از بین ببرد یا در دام بیندازد.
5. هنگامی که خورشید که مظهر نور است و روشنایی، طلوع کرد انسان از خواب بیدار میشود.
6. کلمه ناس بکار رفته به معنای توده مردم.
7. چه کسی متنبه میشود، بیزار میشود، پشیمان میشود، بعد از آنکه بیدار شد؟ کسی که میفهمد استعدادها و نیروهای بسیار در وجود داشته سرمایههای عظیمی خدا به او عطا کرده و آنها را راکد در عالم خواب و ناآگاهی قرار داده همانند آب راکدی که میگندد و بوی بد میدهد.
و در ثانی کار از کار گذشته و مرگ فرا رسیده و راه بازگشتی نیست.
هدف او (الله) از آفرینش انسان تکامل بسوی اوست و سرمایههای مادی را در اختیار انسان گذارده تا در خدمت آن هدف بکار بریم، اما... چگونه بدست خود استعدادها و نبوغهایمان را دفن میکنیم و در گورستان فراموشی رها میکنیم و به قول قرآن زندگیمان کافرانه میشود.
زین للذین کفروا الحیوه الدنیا و یسخرون من الذین آمنوا والذین اتقوا فوقهم یوم القیامه.
کسانیکه کفر ورزیدند و حیات دنیا برای آنان زینت داده شده، ایمان آورندگان را مسخره میکنند. ولی کسانیکه تقوی پیشه کردند روز قیامت و حیات اخروی برایشان بسیار برتر و مهمتر است.
در آیه14 سوره آل عمران مراجعه کنید و دریابید که در این آیه نقش زن در تعیین جهت فکری و مسیر زندگی مرد و اجتماع چگونه مطرح شد.
الدنیا مزرعه الاخره
یونس هرچه که نداشتیم از خدا میخواهیم و هنگامیکه خدا آن را به ما داد او را فراموش میکنیم پس جزو مسرفین هستیم.
زیرا آنچه را از نعمتها که خدا به ما داده تا در راه رسیدن به او بکار بریم و اگر بکار نگرفتیم مسرفیم. کذلک زین للمسرفین ما کانوا یعملون. ان الله لایحب القوم المسرفین.
اعراف این آیه بسیار عمیق و زیبا و رسا است.
خطاب به بنی اسرائیل (همان قومی که پیامبر ما را به آنها تشبیه میکند) متاع و زینت دنیا را حرام نکردیم بر مردم بلکه اینها وسیلهایست برای مردم با ایمان و اینها فقط در دنیاست و البته و البته در آخرت بهتر از اینها را به مردم با ایمان خواهیم داد.
به سوره کهف آیه 7- سوره اعراف آیه 31- سوره حدید20- سوره کهف 28سوره قصص 78و79. سوره احزاب 28. سوره توبه 38. سوره نساء 77. سوره آل عمران 185. سوره نحل 117. سوره یونس 23و70 سوره رعد27قصص 60و61. سوره غافر39. سوره شوری 36. سوره زخرف 35. مراجعه کنید با دقت به سخن خدا گوش کنید تا چگونگی زندگی و راه و هدف و نوع نیازها و خواستههایمان را از فرهنگ و ایدئولوژی قرآن بگیریم و به جهانیان ثابت کنیم که قرآن برای همه زمانهاست و عمل کردن آن برای همه نسلها
منتظر پاسخ شما به سخن من
برادرتان از مشهد- حسین